نقش رستم

نقش رستم نام مجموعه‌ای باستانی در روستای زنگی‌آباد واقع در شمال شهرستان مرودشت استان فارس ایران است که در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید قرار دارد. این محوطهٔ باستانی یادمان‌هایی از عیلامیان، هخامنشیان و ساسانیان را در خود جای داده‌است و از حدود سال ۱۲۰۰ پیش از میلاد تا ۶۲۵ میلادی همواره مورد توجه بوده‌است زیرا آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی، نقش برجسته‌های متعددی از وقایع مهم دوران ساسانیان، بنای کعبه زرتشت و نقش‌برجسته ویران‌شده‌ای از دوران عیلامیان در این مکان قرار دارند و در دورهٔ ساسانی، محوطهٔ نقش رستم از نظر دینی و ملی نیز اهمیت بسیار داشته‌است.

در گذشته، نام این مکان سه‌گنبدان یا دوگنبدان بوده‌است که در بین مردم منطقه، به نام‌های کوه حاجی‌آباد،کوه استخر یا کوه نِفِشت نیز خوانده می‌شد و احتمالاً نام نقش رستم پس از آنکه ایرانیان بین رستم، پهلوان شاهنامه و سنگ‌نگاره‌های شاهان ساسانی ارتباط برقرار کردند به این مکان داده شد.

قدیمی‌ترین نقش موجود در نقش رستم مربوط به دورهٔ عیلام است که نقش دو ایزد و ایزدبانو و شاه و ملکه را به تصویر کشیده بود ولی بعدها در دورهٔ ساسانی، بهرام دوم بخش‌هایی از آن را پاک کرد و نقش خود و درباریانش را به جای آن تراشیدکعبه زرتشت بنای سنگی و بُرج‌مانند موجود در این محوطه‌است که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده بود و کاربرد آن تاکنون مشخص نشده‌است؛ بر سه گوشهٔ این بنا دو کتیبه از شاپور اول و کرتیر نوشته شده‌است که از نظر تاریخی ارزش زیادی دارند. چهار آرامگاه دخمه‌ای در سینهٔ کوه رحمت کنده شده‌اند که متعلق به داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم هستند که همهٔ آن‌ها از ویژگی‌های یکسانی برخوردارند.

از میان پادشاهان ساسانی اردشیر بابکان نخستین کسی است که در این محوطه، سنگ‌نگاره‌ای تراشید. وی در حال دریافت حلقه قدرت از دست اهورامزد به نقش کشیده شده‌است. پس از وی نیز شاهان ساسانی صحنه‌های تاجگذاری‌شان یا شرح نبردها و افتخاراتشان را بر سینهٔ کوه نقش کردند. اینکه اردشیر و پسرش شاپور دوم نقش‌برجسته‌هایی را در کنار نقش‌برجسته‌های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، احتمالاً نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته‌است.

نقش رستم در شمال مرودشت  و در فاصلهٔ ۶ کیلومتری از تخت جمشید بر دنبالهٔ کوهی که مردم محلی آن را حسین‌کوهمی‌خوانند، واقع شده‌است. وقتی بر سکوی تخت جمشید قرار بگیریم، حسین‌کوه را به‌خوبی می‌بینیم که به‌صورت سه صخرهٔ بزرگ سر بر هوا کشیده‌است، به همین دلیل در گذشته به آن سه‌گنبدان می‌گفته‌اندحسین‌کوه و محوطهٔ نقش رستم در بین مردم محلی به کوه حاجی‌آباد، کوه استخر یا کوه نِفِشت معروف است ولی کتزیاس از آن با نام کوه دوگنبدان یاد می‌کند و می‌گوید:کالبد پادشاهان ایران را به پارس برده، در کوه دوگنبدان به درون آرامگاه می‌گذاشتند. داریوش فرمان داد تا در کوه دوگنبدان آرامگاهی درآوردند. این کار چنان‌که خواست وی بود، انجام شد.» دیودور سیسیلی (کتاب ۱۷، بند ۷۱) نیز آرامگاه‌های نقش رستم را این‌گونه یاد کرده‌است که راهی برای ورود به آرامگاه‌ها نبوده و تابوت را با اسبابی به درون مقبره وارد می‌کردند.

احتمالاً سنگ‌نگاره‌های شاهان ساسانی، که یادآور و تداعی‌کنندهٔ جنگ‌ها و پیروزی‌های رستم، پهلوان بزرگ شاهنامه بود، باعث شد تا ایرانیان این سنگ‌تراشی‌ها را که چیرگی پهلوانان بر دشمنان را نشان می‌داد، نقش رستم بنامنداردمان و اشمیت بر این باورند که اهمیت نقش رستم به آن حد بوده‌است که تصاویر سازه‌های برج‌شکل بر روی نخستین سری سکه‌های ضرب شده در تاریخ ایران (۳۰۰ تا ۱۵۰ پیش از میلاد مسیح) اشاره مستقیم به آن مکان داشته‌اندسازه‌های پاسارگاد و نقش رستم از دیدگاه معماری نیز اهمیت دارند و بعدها خود الگویی برای ساخت سازه‌هایی چون نیایشگاه نورآباد شدند.

دیوید استروناخ بر این باور است که سازه‌های هخامنشی در پاسارگاد و نقش رستم می‌توانسته‌اند تأثیر پذیرفته از هنر اورارتویی در نیایشگاه‌های برج ‌شکل اورارتو باشنداما خانم هاید ماری کخ معتقد است که شکل آرامگاه‌های هخامنشی در نقش رستم، کاملاً ابتکاری و حاصل نوآوری داریوش بزرگ بوده‌است.

نشانه‌ای از آنکه اردشیر بابکان اطلاعات دقیق یا آگاهی روشنی دربارهٔ هخامنشیان می‌داشت در دسترس نیست. اما این حقیقت که او و پسرش شاپور دوم نقش‌برجسته‌هایی را در کنار نقش‌برجسته‌های همتایان هخامنشی خود در نقش رستم تراشیدند، نشان از راهکردی فرهنگی و سیاسی در تقلید از گذشته داشته‌است.

کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پله‌داری‌ست که فاصلهٔ آن تا کوه، ۴۶ متر است و دقیقاً روبه‌روی آرامگاه داریوش دوم قرار دارد. جنس مصالح این بنا از سنگ آهک سفید و بلندی آن با احتساب پله‌های سه‌گانه به ۱۴٫۱۲ متر می‌رسد و تنها یک در ورودی دارد که ۱٫۷۵ متر بلندی و ۸۷ سانتی‌متر پهنا دارد و دری دو لنگه‌ای و بسیار سنگین داشته‌است و جای پاشنه‌های پایینی و بالایی هر لنگه در سنگ کنده شده و به‌خوبی معلوم استاین درگاه به وسیلهٔ پلکانی سی پله‌ای از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه می‌یابد. این بنا در دورهٔ هخامنشی ساخته شده و از نام آن در آن دوران اطلاعی در دست نیست ولی در دورهٔ ساسانی به آن بُن خانک گفته می‌شده و اصطلاح کعبهٔ زرتشت در دوران اخیر و از حدود قرن چهاردهم میلادی به این بنا اطلاق شده‌است.

کاربرد بنای کعبهٔ زرتشت همواره مورد مناقشهٔ باستان‌شناسان و پژوهشگران بوده‌است و دیدگاه‌ها و تفسیرهای گوناگونی دربارهٔ کاربرد آن ذکر شده‌است اما چیزی که تفسیر آن را دشوارتر هم می‌کند، وجود بنای مشابهی در پاسارگاد است که هر احتمالی را باید با شرایط آن نیز سنجید و تفسیر مشابهی برای هردو در نظر گرفتبرخی از باستان‌شناسان این بنا را آرامگاه دانسته‌اند و بعضی دیگر مانند رومن گیرشمن و اشمیت، گفته‌اند که کعبهٔ زرتشت آتشگاهی بوده‌است که آتش مقدس را در درون آن قرار می‌داده‌اند و در مواقع انجام تشریفات مذهبی از آن استفاده می‌کرده‌اندگروهی دیگر از جمله هنری راولینسون و والتر هنینگ معتقدند که این بنا گنج‌خانه و محل نگهداری اسناد دینی و اوستا بوده‌استگروه اندکی هم این بنا را پرستشگاه آناهیتا می‌دانند و معتقدند که مجسمهٔ این ایزدبانو در کعبهٔ زرتشت نگهداری می‌شده‌است. شاپور شهبازی معتقد است کعبهٔ زرتشت یک آرامگاه هخامشی بوده‌است که در دورهٔ ساسانی از آن به‌عنوان مکانی همانند گنج‌خانهٔ اسناد دینی استفاده کرده‌اند.

بر بدنهٔ شمالی، جنوبی و خاوری این برج، سه کتیبه به سه زبان پهلوی ساسانی، پهلوی اشکانی و یونانی در دورهٔ ساسانیان نوشته شده‌است که یکی به شاپور اول ساسانی و دیگری به موبد کرتیر تعلق دارند و چنان‌که والتر هنینگ گفته‌است، «این کتیبه‌ها مهم‌ترین سند تاریخی از دورهٔ ساسانی می‌باشندساختمان کعبهٔ زرتشت از نظر تناسب اندازه‌ها، خطوط و زیبایی خارجی، بنای زیبایی است که از نظر اصول معماری نمی‌تواند مورد ایراد قرار گیرد.

آرامگاه‌های هخامنشی:

 

آرامگاه داریوش بزرگ

آرامگاه خشایارشا

آرامگاه اردشیر یکم

آرامگاه داریوش دوم

6Lc34vQkAAAAAK6LKzP-5fxMinPSROykJEH0UT9O